در یک روز آفتابی و گرم، دختر کوچکی به نام لیلی در حیاط خلوت خانهاش با یک کیک خوشمزه در دستش مشغول بازی میشد. لباس رنگارنگ و پر انرژی او همراه با کفشهای رنگین کمان، او را به یک دختر کفشدوزکی جذاب و دوستداشتنی تبدیل کرده بود. لیلی به شدت خوشحال بود و در حال لذت بردن از لحظات خوش با کیک خود بود.
اما ناگهان، یک چاقو به لیلی افتاد و او را به طرف خطر واقعی کشاند. لیلی به سرعت از زمین بلند شد و به دور خود نگاه کرد. چاقوی تیز و خطرناک در زمین درخشید و لیلی با دیدن آن از وحشت موهوم شد. او زمین را به دور خود گرد کرد و سعی کرد از این موقعیت خطرناک فرار کند. با تلاشهای بیشتر، لیلی توانست به خانهاش برود و خود را در امان ببیند. این تجربه برای او یک درس ارزشمند بود که از آن به مرور زمان یادگیری کرد. او فهمید که همیشه باید از اشیاء تیز و خطرناک دوری کند و از امنیت خود مراقبت کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.